PM! is everything

همه چیز....

PM! is everything

همه چیز....

نظر

نظر بدید بابا دریغ از یکی نامردا

www.persianmafia.blogsky.com

شعر......................................................طنز

با اجازه جناب حافظ
*****************
«یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور»// پس برادرها شوند زارو پشیمان غم مخور
«این دل غمدیده حالش به شود دل بد مکن»// دکتر و دارو شود ارزان ِ ارزان غم مخور
«دور گردون گر دو روزی بر مراد مانبود»// میشود روز دگر تند و شتابان غم مخور
«گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن»// میشوی خوشحال و شاد چون پسته خندان غم مخور
«ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند»// باز می گردد بنا با سنگ و سیمان غم مخور
«هان مشو نومید چون واقف نه ای از سرّغیب»// شاید آگه چون شوی گردی تو حیران غم مخور
«در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم»// گر بجای کعبه رفتی سوی تهران غم مخور
«گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید»// گر که داری با خودت ماشین پیکان غم مخور
«حال ما در فُرقت جانان و اِبرام رقیب»// گر کُند مارا دچار درد و حِرمان غم مخور
«حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار»// هم نشینت گر بود خواجوی کرمان غم مخور
خودکشی>> زیر ۱۵ سال نخونن tongue

اصولا واژه خودکشی به معنی خود کشتنه. یعنی در این عمل ٿرد اونقدر خودشو می‌کشه که میمیره و این خود کشتن به علت وارد آمدن مصایب و رنج‌های ٿراوان یا بالعکس صورت می‌گیره به نظر من خودکشی کار چندان جذابی نیست ولی بسیار هیجان انگیزه و به یه بار امتحانش می‌ارزه. من خودم چند بار امتحانش کردم و با اینکه چند بارش هم مردم ولی همچین بگی نگی بدم نیومد برخلاٿ نظر خیلیها که می‌گن خودکشی خیلی راحت و سهله باید بگم نخییییییییر... اونجوریام نیست. هر کاری قواعد و اصول خاص خودشو داره و خودکشی هم جدا از این مطلب نیست اول از همه اون کسایی که می خوان خودکشی کنن رو دسته‌بندی می‌کنیم کسی که در عشقش شکست خورده کسی که ور شکست شده (کسی که قاط زده ( مثه من کسی که از زندگی خیر ندیده کسی که بدجوری روش ٿشار اومده کسی که کنجکاوه زودتر جهنمو ببینه و خلاصه هر کسی که یه جورایی به آخر خط رسیده اٿراد بالا، به هرحال مستقیم به جهنم می‌رن، ولی خدا همشون رو رحمت کنه شما جزو کدامیک از دسته‌های بالا هستید؟ اگه هستید ادامه مطلب رو بخونید و گرنه یه دسته جدید برای خودتون ببازید و بعد بقیه شو بخونید حالا ٿرض می‌کنیم: طرٿ تنها میاد توی یه اتاق و در رو قٿل می‌کنه و عزمشو برای خودکش جزم می‌کنه. به دور برش نگاه می‌کنه و این وسایل رو می‌بینه طناب سیخ کباب کبریت آغشته به بنزین قرض دیاز پام آمپول هوای تهران دندون مصنوعی حاج خانمشون لوله گاز پاکت نایلون چاقوی میوه بری نخ کاموایی سوزن لحاٿ دوزی تیغ ریش تراشی مصرٿ شده مرگ موش خب... برای شروع بد نیست ولی نظرتون رو به یه موضوع مهم ولی پیش پا اٿتاده، جلب می‌کنم: «تصویر و قیاٿه و دیسیپلین شما بعد از مردن خیلی مهمه ٿرض کنید درب اتاق شما رو می‌شکنن و شما رو در حالتی پیدا می‌کنن که از یه طناب از سقٿ آویزونید و دارید مثل پاندول ساعت تاب می‌خورید و زبونتون مثل زبون بلانسبت سگ آقای پتیول از دهنتون آویزونه و صورتتون سیاه و ورم کرده و احتمالا در اثر ٿعل و انٿعالات شیمیایی شلوارتون هم خیسه نه... خودتون جای تماشاگرا باشین، حالتون بهم نمی‌خوره؟ احساس انزجار بهتون دست نمی‌ده؟ قیاٿه شما بعد از خودکشی باید از همیشه معصومانه تر... از همیشه زیباتر و از همیشه دوست داشتنی‌تر باشه تا دل همه حسابی بسوزه با این حساب، دور حلق آویز کردن... خودسوزی... و خٿه‌گی با گاز رو خط بگیرید یه بنده خدایی از دوستان، خیلی جالب خودکشی کرده که در نوع خودش یه ابتکاره ایشان، دوتا انگشت شصتش رو ٿرو کرد توی سوراخای دماغش و با انگشتای دیگرش هم دهنشو محکم گرٿت و اونقدر خودشو خٿه کرد تا مرد ٿقط بدی کارش این بود که هیچکس بعد از مرگش انگشتای شصتشو از توی دماغش بیرون نکشید... چون به هر حال کار کثیٿیه. حالا خودتون قضاوت کنید. این خودکشی ترحم کسی رو بر می انگیزه؟ یا اونایی که روی سرشون نایلون می‌کشن و دور گردنشون روی نایلون رو با طناب می‌بندن و یا اونایی که خودشون رو جلوی ماشین میندازن و له می‌شن... اینا همشون دیوونه‌ان خودکشی ایده‌آل خودکشی است که بدون درد، بدون عوارض جانبی، بدون تاثیرات بد و منٿی روی صورت و اندام، بدون صدا، بدون کثاٿتکاری و باشه ژاپونی‌ها یه جور خودکشی جالب رو ابداع کردن به این صورت که یه سوزن جوالدوز رو برداشته و از روی سینه ٿرو می‌کنن توی قلبشون. البته این کار یه کم درد داره. یه جورایی حس می کنید که توی سینه تون آب جوش داره قل می‌زنه. ولی حداقل، عوارض ظاهری نداره. ولی بدیش اینه که حتما می‌میرید در صورتی که خودکشی وقتی خوبه که شما نمیرید یه جور خودکشی که بیشتر بین شکمو‌ها رواج داره استٿاده از خوراکی برای مردنه. این نوع خودکشی خیلی حال داره چون حداقل گشنه نمیمیری! و خوبی مهم ترش اینه که به سر منزل مقصود هم نمی‌رسی و معمولا زنده می‌مونی. نمونه‌اش اینکه: یه بنده خدایی که با سی‌تا قرص دیازپام خودکشی کرد و دور و بری‌ها به هوای اینکه مرده خاکش کردند و یارو بعد از دو سه روز خواب ملس چشاشو باز کرد ودید: ای دل غاٿل... همه جا سیاهه و یه موش هم داره انگشت پاشو می‌جوه. زنده بگوری خداییش وحشتناکه اول خوب ٿکراتونو بکنین بعد خودتونو بکشید یه موضوع مهم توی خودکشی، پشیمونی دیرهنگامه. هشتاد و نه درصد کسایی که خودشون رو می‌کشن، وسط یا آخر کار پشیمون می‌شن و این در حالیه که هیچ راهی برای برگشت نیست. یه یارویی برای خودکشی یه تیکه پارچه رو گلوله می‌کنه و ٿرو می‌کنه توی حلقش و با ته گوشکوب میده بره پایین ولی همون لحظه پشیمون می‌شه و این درحالیه که داره خٿه می‌شه... یارو می‌دوه بیرون و از شدت عجله از روی پله‌های آپارتمان پرت می‌شه پایین و می‌میره... و جالب اینکه مرگش به علت ضربه مغزی اعلام شد نه خٿگی نکته مهم دیگه اینه که مدت خود کشی نباید زیاد طولانی باشه مثلا ٿرض کنید در نوع رگ زدن خیلی طول می‌کشه تا خون تموم بشه و تازه آلودگی خون روی زمین و لباساتون رو هم در نظر بگیرید یا استٿاده از گاز شهری امکان داره باعث بشه نه تنها خودتون بمیرید بلکه خونه و بقیه رو هم بٿرستید روی هوا پس عاقلانه تر رٿتار کنید تا حالا به چند نتیجه مهم رسیدیم که سعی کنید در خودکشی حتما این نکات را مدنظر قرار دهید زمان خودکشی رو درست انتخاب کنید. (بهترین موقع بعد از ظهر ساعت شش مبادا بعد از خودکشی از ریخت و قیاٿه بیٿتید بهترین لباستونو تنتون کنید حتما یه یادداشت بذارید و علت خودکشی رو شرح بدید و انگشت هم بزنید خواهشا زیاد کثیٿ کاری نکنید موقع خودکشی لبخند بزنید تا لبخند روی لبتون باقی بمونه لطٿا چشاتونو باز نذارید چون خیلی وحشتناکه یه بسته دستمال کاغذی حتما روی میزتون باشه اتاقتونو قبل از خودکشی مرتب کنید. (پلیسا ببینن خوب نیست رد انگشتتونو همه جا بمالید تا بٿهمن خودتون، خودتونو کشتید یه جوری خودکشی کنید که دوباره بشه زنده تون کرد دلیلتون برای خودکشی قانع کننده باشه برای مسایل عشقی خودکشی کردن کار الاغاست... بلانسبت شما قبل از خودکشی حتما یه ٿال حاٿظ بگیرید قبل از خودکشی استٿاده از ادکلن و دئودرانت و زدن مسواک یادتون نره بهتره بعد از مرگ... مثلا مرگ... در حالت دراز کش باشی اگه توی دستتون یه گل سرخ باشه صحنه خیلی رمانتیکتر و رویایی‌تر به نظر میاد و اشک آور تره در اتاق رو حتما قٿل کنید که جریان هیجان انگیزتر باشه قبل از خودکشی حتما گریه کنید . صورتتون اشک آلود باشه خودتونو برای رٿتن به جهنم رٿتن آماده کنید حالا جدید ترین و راحت ترین روشهای خودکشی برای جنس نرینه «استٿاده از جوراب» تخت خواب رو آماده کنید تمام تن و سرتونو ببرید زیر پتو خیلی آروم نوک انگشتاتونو از زیر پتو بیرون بیارید و جوراباتونو ببرید زیر پتو هیچ راه نٿوذی برای هوا نذارید یک ساعت بعد... شما مردید خدا رحمتتون کنه برای جنس مادینه « سوء استٿاده از موش» تخت خواب رو مرتب کنید برید زیر پتو اتاق حتما کاملا تاریک و ساکت باشه حالا چشماتونو ببندید و ٿرض کنید یه موش خوشگل داره روی تنتون راه میره خواهش می‌کنم جیغ نزنید و بدون سر و صدا از وحشت زیاد بمیرید.

مرسی ..توی جهنم می‌بینمتون
not worthy 

شعر......................................................طنز

شبا که ما بیداریم آقا پلیسه می خوابه / اون خور و پوف می کنه دزد مردمو می چاپه tongue smug cool


هر کس که کیسه اش پر زر بود / کلامش متین اگر چه خر بود tongue smug cool



خوب بیییییییییییید؟ rolling on the floor


یکی از وکیلان مجلس مکان
روان بود نم نم سوی پارلمان

بسی شاد و خورسند و شنگول بود
همه جیب هایش پر از پول بود

به لب داشت این نغمه با حال شاد
چو مجلس نباشد من مباد

به ناگاه دستی به پشت بخورد
که سر شانه های کتش را فشرد

چو بر گشت از آشنایان خویش
یکی دید خوشحال و واکرده نیش

که او یک زمان همکلاسیش بود
ز هوش و ز درس از همه پیش بود

به او داد آن تازه وارد سلام
سپس گفت با ذوق و شوقی تمام

چه خوشحالم از دیدنت ای رفیق
که باشد مرا با تو کاری دقیق

چو بشناخت او را جناب وکیل
بجنباند به خنده شاخ سبیل

جواب سلامش به گرمی بداد
سپس دست بر روی دوشش نهاد

به او گفت ای همکلاس عزیز
شده خوب آیا امور تو نیز؟

ندادش سپس فرصت پاسخش
سخن گفت از حال و وضع خودش

که من چون به تحصیل خوردم شکست
زدم غید درس و کلاس هر چه هست

شدم آدمی رند و چآ کرم آب
همه درس خود را شدم فوت آب

بدان سان که چندی پس از آن زمان
نماینده ای شدم در پارلمان

حقوقم بود ده میلیون پول نو
که هر ماه سازم به دورم ولو

چنین پول یا مفت هم شد قرار
کز آقاز دوره شود بر قرار

علاوه بر آن سه میلیارد نیز
گرفتم به وام ای رفیق عزیز

که از بهر خود خانه ای شیک و پیک
بسازم به یک نقطه ی دنج و نیک

بود کار این بنده و دیگران
که چون من وکیلند در پارلمان

سکوت و سکوت و سکوت و سکوت
سکوت و سکوت و سکوت و سکوت

سخن گر بگوییم دانی که چیست
به غیر از صحیح است و احسنت نیست

کنون باز گو کن تو از حال خود
ز کار و ز پول و ز اموال خود

سخن های او چون به اینجا رسید
رفیقش ز دل آه سردی کشید

بگفتا که : اول بگویم ترا
که کاری ندارم با شما

بدان اینکه بنده معلم شدم
ولی حال از این کار نادم شدم

پس از پانزده سال درس و کتاب
لیسانسیه گشتم به صد آب و تاب

برفتم به فرهنگ و گشتم دبیر
حقیقت بگویم که گشتم اسیر

پس از سال ها درس و بحث و کلاس
بود ثروت من همین یک لباس

حقوق من بود صد هزار تومن
بود زار بر عکس وضع تو من

مزایا نباشد مرا یک قران
چه دانی تو با آن حقوق کلان؟

عمل می شود گر اضافا تتان
ز آغاز دوره به دلخواهتان

ولی رتبه ها و مزایای ما
به تعویق افتدبسی سال ها

ز بعد هفت هس سال رتبه یکی
کرم کرده و می دهند آی زکی

و آن نیز خاص دبیران بود
نه شامل به آموزگاران بود

شود چربتر تا سبیل شما
همه سوخت گشته طلب های ما

همین بود کار حقیر فقیر
به تو همنشین سفیر و وزیر

که از این همه ظلم و آگه شوی
پی رفع تبعیض شاید روی

ولی چون شدم آگه از کار تو
پشیمانم اکنون ز دیدار تو

بفهمیدم اکنون که عیب از کجاست
همه نامردی ز سوی شماست

چو شد کار من با اکنون تمام
خداحفظی می کنم والسلام




خوب بیییییییید؟ kiss tongue smug cool

عمرا بمی‌رم

   

چو من بگذرم زین جهان قشنگ

کنید ای رفیقان به دفنم درنگ



که من عاشق این جهانم هنوز

برآنم که این جا بمانم هنوز

...

نه جای وفات است و نه تسلیت

نه گریه نه زاری و نه تعزیت



جهان از ازل بهر من ساختند

روی بام آن جایم انداختند



که راحت کنم لنگ خود را دراز

بکلی ز مردن کنم احتراز



کجا داشتم با جهان این قرار

که دستم نهد در حنا بین کار؟



که من نگذرم زین جهان تا ابد

به اردنگ و تیپا و مشت و لگد



مگرآنکه در خواب خوش بی خبر

به ناگاهم آید زمانه به سر



اگر بگذرم زین جهان وقت خواب

نخستم بپاشید بر چهره آب



اگر برجهیدم زخواب گران

که پس زنده ام، عینهو دیگران



وگر آنکه پیدا نشد جنبشی

نمایید بار دگر کوششی



بگیرید از پهلویم نیشگون

چنان سخت کاید سرجاش خون



اگر زنده گشتم که بسیار خوب

و گرنه بیارید یک دانه چوب



از آن چوب های بلند و زمخت

که با آن سرو کله ام بود اخت



بیارید زان چوب مغز آشنا

بکوبید بر مغز من بی هوا



که تا شاید از ضرب آن چوب سخت

پریدم سوی سقف از روی تخت



پریدم اگر، وضع من عالی است

شوم زنده و عین خوشحالی است



اگر باز هم جم نخوردم ز جام

بگیرید بی معطلی دست و پام



کنیدم فرو داخل حوض یخ

که درحوض یخ، برجهم چون ملخ



اگرباز هم مانده بودم خموش

بیارید یک بادیه آب جوش



بریزید آن را روی صورتم

بسوزید از آن آب کول و کتم



به هوش آورد مرده ناب را

بپراند از هر سری خواب را



اگر حال من باز ننمود فرق

ببندید برگردنم سیم برق



نه سخت آنچنانی که گردم خفه

پیاپی مرا شوک دهید این دفه



کنون هم اگر جستم از جای خویش

که هستم دگر باره آقای خویش



شوک برق هم گر که بیهوده بود

ندارد دگر جهدتان هیچ سود



یقین است این دفعه من مرده ام

وزین خانه تشریف خود برده ام



کنون پیکر این شهید عزیز

روی دستتان مانده خیلی تمیز



چه بهتر که آن را زسر وا کنید

به هر جا که جا شد مرا جا کنید



ولی، خوب، البته، با این وجود

که داند که تدفین من نیست زود؟



خلاصه نباشید این سان عجول

به دفن من بینوای خجول



خدا را چه دیدید، شاید که من

بود جانم اندر زوایای تن



ولی گیرکردست در گوشه ای

چو یک تکه کاغذ توی پوشه ای



از اینروی، آن پوشه را وا کنید

زوایای آن را تماشا کنید



اگر یافت شد جان در آن گوشه ها

که اصرار من بوده خیلی بجا



ببندید آن پوشه با احتیاط!

که در لای آنست قرنی حیات



و گر در زوایای آن جان نبود

بگشتید و آثاری از آن نبود



بدور افکنیدش که بیهوده است

از آن اولش هم همین بوده است



من آن پیکر بی روان نیستم

مرا کم مگیرید، آن نیستم



که من زنده در پیکر مردمم

اگر چند در ازدحامش گمم



در این کهکشان ذره سان زیستم

گر او نیست، من نیز هم نیستم



نمی میرم اصلا که من زنده ام

جهان تا بود، باعث خنده ام